خوابيد مدل جديد!
عزيزم مدتيه انگار دلتو زده همش يجور بخوابي .مدلتو عوض كردي : ...
نویسنده :
مامان آنیتا
8:08
آني چي مي گه؟
آني جونم الان كه دارم اينو مي نويسم يه لحظه هم آروم و قرار نداري كه بياي لب تابو ازم بگيري! ولي هر جور شده دارم تايپ مي كنم آني جونم تا حالا اين كلمه ها رو ياد گرفتي : آده (آره) ، نه(اينو خوبه خوب بلدي!) آرش (اسم بابا) ، ساعت ، آب ، عكس و..... البته دَدَ كه اولين كلمه اي بود كه ياد گرفتي! خوب مامان جون ديگه خسته شدم ! خدايي سخته با تو تايپ كردنا! بوووووووووووس واسه دخمل شيرينم.
نویسنده :
مامان آنیتا
12:54
دومين نولد ماهان با آني جون جونم......
انگار همين ديروز بود.درست يه سال پيش كه عكس آنيو تو تولد پسرخالش ماهان گذاشتم تو وبلاگش حالا يه سال مثل برق و باد گذشت.گلم، عسلم ،همه چيزم هميشه به شادي ! بووووووووووووووس ...
نویسنده :
مامان آنیتا
1:03
دخترم روزت مبارک!
به چی فکر می کنی؟
دیشب موقع خواب طبق معمول اومدم پیش آنی جون دراز کشیدم .همینطور که نوازشش می کردم و پیش پیش می گفتم تا بخوابه تو فکر رفتار یه همکار افتادم بعدش کارو ... به خودم اومدم دیدم به سقف خیره شدم.برگشتم دیدم آنیم به سقف خیره شده واخم کرده و خیلی عمیق تو فکره! با خودم فکر کردم آخه کوچولوی نازه من تو داری به چی فکر میکنی! به شیطونیایی که امروز وقت نشد انجام بدی!؟
نویسنده :
مامان آنیتا
10:25
عکس تولد آنی جون
قرار بود آنیو ببریم آتلیه تا براش عکس بگیریم .اما روزی که با عکاس قرار گذاشته بودم آنی به خاطر دندونش خیلی لجوج شده بود منم زنگ زدم کنسل کردم.خلاصه با باباش تصمیم گرفتیم که خودمون ازش عکس بگیریم ببینیم چی میشه . خلاصه چندتا عکس گرفتیمو بعدش منم با فتوشاپ ادیتش کردم که نتیجه شد این : امیدوارم خوشت بیاد عزیزم بووووووووووووووووووووووووووووس ...
نویسنده :
مامان آنیتا
15:31
بازم تاخیر!
سلام .بازم با کلی تاخیر اومدم.این روزا کار مامی خیلی زیاده. زندگیمون یه جورایی عوض شده.آنی جون صبحا پیش پرستار می مونه و من میام سر کار تا ساعت 2 .تو این مدت خیلی برنامه ها داشتیم با هم.مهمترینش تولد آنی بود که بخیر و خوشی برکزار شد .بعدشم واکسن و آزمایش آهن که خودش کابوسی بود! اونم بخیر گذشت تا 6 ماه دیگه البته!عکس ها رو بعدا میام میذارم آخه الان سر کارم و انگار خواببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
نویسنده :
مامان آنیتا
8:28
مادر بودن چه شیرینه!
مامان روزت مبارک چه جمله قشنگی اونم اگه از زبون توباشه! الان که کوچولویی و نمیتونی بگی اما بزرگ شدی اینو بهم میگی؟ میگی مامان دوست دارم ؟ برام گل می خری؟ یا نقاشی میکشی برام؟! اگه بگی که میرم تا اوج ابرا ولی اگه هم نگفتی اشکالی نداره چون حالا من می خوام بهت بگم که من باید ازت ممنون باشم که اومدی به خونمون .باعث شدی به خودم ببالم که مادر تو ام .باعث شدی اعتماد بنفس پیدا کنم.مواظبت باشم.عاشقت باشم. تو رو داشته باشم. کسی که تو دنیا مال خود خودمه تویی.عسلم، شیرینم،وجودم ، همه کسم من مدیون تو ام .با همه وجودم عاشقانه ، مادرانه از ته دلم دوووووووووووووووووووووست دارم.بووووووووووووووووووس به آنی قشنگم ...
نویسنده :
مامان آنیتا
22:47